خدایا غلط کردم! :: عروة الوثقی

عروة الوثقی

عروة الوثقی

کس نیست در این شهر امـــــــــان داشته باشد
یک تبــــــــــغ نمانده که امــــــــــان داشته باشد
از چشـــــــــم تنی چنـد من افتاده ام امـــــــــــا
این عشـــــــق محـال است زیـــــان داشته باشد

گفتم به پیری رسم و توبه کنم     آن قدر جوان مرد و یکی پیر نشد

شیطون ما رو گول میزنه,میگه:تو حالا حالاها زنده ای ...

آرزوهای دراز ... تو حالا جدت نود سال عمر کرد ... بابات هفتاد سال عمر کرد ... سنی نداری که ...

توبه باشه واسه بعد.

تو از این آدما نباش که بواسطه ی آرزوهای دراز توبتو عقب بندازی ... باید هر روز توبه کنی.

ممکنه همین امروز یه موتوری بهت بزنه بمیری.

خیلیا الان سالمه سالمن,فردااین موقع زیر خاکن...سالمه سالم...بله...

پس از اونایی نباش که با آرزوهای دراز توبتو امروز و فردا کنی.همین امروز توبه کن ...

بگو خدایا غلط کردم...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">